English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (7680 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is death to U مجازات 0000مرگ است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
retribution U مجازات
punishment U مجازات
sanctions U مجازات
pains and penalties U مجازات
wite U مجازات
rocket [British E] U مجازات
sanctioned U مجازات
castigation U مجازات
penalty U مجازات
sanction U مجازات
the lash U مجازات
reprimand U مجازات
reprimanded U مجازات
reprimanding U مجازات
reprimands U مجازات
penalties U مجازات
sanctioning U مجازات
divine legislation U تشدید مجازات
suspended sentences U مجازات تعلیقی
accessory punishment U مجازات تبعی
castigator U مجازات کننده
agravation of punishment U تشدید مجازات
sanctioned U مجازات کردن
suspended sentence U مجازات تعلیقی
reprieval U تعلیق مجازات
sanctions U مجازات کردن
sanctioning U مجازات کردن
severe punishment U مجازات شاق
communication of punishment U ابلاغ مجازات
commutation U تخفیف مجازات
punishability U مجازات کردنی
suspension of punishment U تعلیق مجازات
punishability U قابلیت مجازات
pecuniary punishment U مجازات نقدی
punishment of a minor offence U مجازات تکدیری
pecuniary penalty U مجازات مالی
mitigation of punishment U تخفیف مجازات
forfeitable U قابل مجازات
fasces U قدرت مجازات
disciplinary punishment U مجازات انضباطی
deterrent punishment U مجازات ارعابی
deterrennt punishment U مجازات ترهیبی
degrading punishment U مجازات ترذیلی
degradatory punishment U مجازات ترذیلی
culpability U قابلیت مجازات
punitory U متضمن مجازات
reformative punishment U مجازات تادیبی
principal punishment U مجازات اصلی
sanction U مجازات کردن
probation U تعلیق مجازات
sentencing U حکم به مجازات
sentences U حکم به مجازات
sentence U حکم به مجازات
punishable U مستحق مجازات
pecuniary pumishment U مجازات نقدی
punishment U کیفر مجازات
punishable U قابل مجازات
to get a rocket [British E] <idiom> U مجازات شدن
to get ticked off [British E] <idiom> U مجازات شدن
absolution U انصراف از مجازات
doom U حکم مجازات
culpable U قابل مجازات
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
theories of punishment U فلسفه مجازات
theories of punishment U اهداف مجازات
to death penalty U اعدام مجازات
punishes U مجازات کردن
punished U مجازات کردن
criminous U مستحق مجازات
punish U مجازات کردن
capital punishment U مجازات اعدام
death penalty U مجازات اعدام
capital punishment U اعدام مجازات
actionable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
on probation U در دوره تعلیق مجازات
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات
finger-wagging U مجازات [اصطلاح روزمره]
censure U مجازات [اصطلاح روزمره]
reproof U مجازات [اصطلاح روزمره]
penal <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
sanction U تصدیق مجازات اقتصادی
on probation U به شرط تعلیق مجازات
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
penal code U قانون مجازات عمومی
commutation U تبدیل مجازات به اخف
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
penal codes U قانون مجازات عمومی
sanctions U تصدیق مجازات اقتصادی
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
sanctioning U تصدیق مجازات اقتصادی
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
sanctioned U تصدیق مجازات اقتصادی
punishes U مجازات کردن کیفر دادن
punished U مجازات کردن کیفر دادن
punish U مجازات کردن کیفر دادن
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات بودن
reprieving U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieves U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieve U مجازات کسی را بتعویق انداختن
probation order U دستور یا حکم تعلیق مجازات
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
capital U قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to suspend somebody's sentence on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to place somebody on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
The culpable action may be done wilfully or by negligence. U عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
persistent offender U مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows U چوبه دار مجازات اعدام با دار
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
capital punishment U کیفر اعدام مجازات اعدام
impunity U معافیت از مجازات معافیت از زیان
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
2crucification
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com